ای شهید!

این تو نیستی که گمنامی.

بلکه ما گمنامیم.

ما در آسمان، ستاره ای نداریم و تو در زمین.

ما بین ملائکه آشنایی نداریم و تو در زمین.

ما در ملکوت خانه ای نداریم و تو در زمین.

ما در ازل بی نامیم و تو در زمین.

ما از ابد خبری نداریم و تو از زمین.

ما در عرش محجوبیم و تو در زمین.

اصلا کدام نام را تو نداری که من دارم!

اصلا نامی که مرا از دیگری، از تو، از ملائکه، از آسمان، از ملکوت، از عرش، از ستاره ها جدا کند، به چه کارم می آید؟

حضرت پدر، برای تو کدام نام را برگزید؟

کسی چه می داند، شاید همان نامی که حضرت مادر به ارث گذاشته بود:

 گمنامی در زمین

و مگر نه این است که پدر ها بر فرزند خویش نام می گذارند؟

و مگر نه آن است که حضرت مادر، سلام خویش را به مظلوم عالم سپرد و گفت:

علی جان سلام مرا تا قیامت به فرزندانم برسان!

و مگر تو نبودی که بر پیراهنت نوشتی: 

می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم