- اسمت چیه پسرم؟

- غلام شما، سعید هستم.

- چند سال داری؟

- ۲۵ سال.

- پدر و مادرت در قید حیاتند؟

- پدرم ده سال پیش عمرش و داده به شما، با مادرم و خواهرم زندگی می کنم.

- کجا؟

- حوالی میدان انقلاب.

- صاحبید یا مستاجر؟

- به لطف خدا، صاحبیم. منزل به اسم مادرم هست!

- خب، بگذریم. این چیزا که مهم نیست. از خودت بگو. تحصیلاتت چقدره؟

- حسابداری خوندم،دارم آماده میشم برا فوق لیسانس.

- شغل هم داری؟ 

- بله، حسابدار یه شرکت خصوصی هستم.

- به به، میبینم که پسر با جربزه ای هستی!

- نظر لطف شماست.

- حقوقت چقدره؟

- فعلا ماهی ده ملیون، ولی اگه فوق قبول بشم و متاهل بشم، بیشترم میشه.

- خونه چی، داری؟

- تو فکرش هستم، قیمتا رفت بالا، نتونستم اقدامی کنم.

- ماشین؟

- بله، یه ال ۹۰ گرفتم، البته گاهی خواهرم هم میشینه و مادر و خرید و دکتر و و...میبره.

- برنامه ت برا آینده ت چیه؟ 

- میخوام ادامه تحصیل بدم و زندگی م و توسعه بدم.

- پس انداز هم داری؟

- نه آنچنان.

- در خودت چی دیدی اومدی خواستگاری؟

- خب، راستش... چی بگم والللا؟

- میدونی زندگی خرج داره؟ 

- 😓😓😓

- میدونی توقعات یه دختر چیه؟ 

اصلا تا حالا خواهرت ازت چیزی خواسته؟

راستی نگفتی خواهرت چرا ازدواج نکرده؟

- خواستگار میره و میاد، ولی سایه پدر رو سرمون نیست🥺🥺😖

- حالا اگه ازدواجم بکنه، لابد باید جهیزیه ش و تو بدی؟!

- 🤔🥺😖

- نگفتی، اهل سیگار هستی یا نه؟

- خیر آقا، من از دود و .. فراری ام.

- اهل مسافرت چی؟

- بله، دو ماه پیش با مادر و خواهرم رفتیم شمال.

- ویلا دارید؟

- نه، ویلای یکی از اقوام و گرفتیم، خیلی خوش گذشت.

- مسافرت خارج از کشور چی؟ اصلا تو فکرش هستی؟ 

- با تیپ ما ها، مسافرت خارج از کشورمون فقط مکه و کربلاست.

بله، پیاده روی اربعین و هرسال میریم.

- فیش حج م داری؟

- نه، فکرش نبودم.

- بنظرت میتونی دختر منو خوشبخت کنی؟ 

- 😓😓

- میدونی دختر من آب تو دلش تکون نخورده، با اسنپ میره دانشگاه و بر میگرده، پول تو جیبی ش ماهی ۴، ۵ ملیونه.

رستورانهای شیک دوست داره.

هر دو سال دکوراسیون اتاقش و تغییر میده،

فیش حجم براشون گرفتیم. ولی میخواد همسر آینده ش مستقل باشه و چشمش به دست کسی نباشه.

بنظرت میتونی خوشبختش کنی

 و به خواسته هاش برسونیش؟

- 😐😐😐😐😐😐😐😐


- ببین پسرم!

منم جای پدر تو.

تو این اوضاع اقتصادی که شب میخوابی دلار ۴۰ تومانه، صبح پا میشی میشه ۶۰ تومان، جوانی که اقدام به ازدواج میکنه، یا باید موحد باشه یا دیوانه.

تو کدومش هستی؟

موحدی یا دیوانه؟

- من دیوانه ای هستم که دوست دارم موحد باشم.

شما چی؟

مرد سرش را پایین انداخت و گفت:

من نه موحدم که دخترکم را به تو بدهم و روزی و خوشبختی را از خدا بدانم، و نه دیوانه ام که واقعیات را نبینم و بی گدار به آب زنم.

- شما را بخیر و ما را به سلامت.