اولین بار که مردم، زمان ازدواج برادرم بود.

وقتی می رفت و دیر می آمد.

وقتی گل می خرید و برای من نبود.

وقتی بود اما نبود.

وقتی مادرم گفت برادرت دیگر سر و همسری دارد و این فاصله ها طبیعی است.

مرگ، بریدن از تعلقاتی است که می پنداشتی خودت هستی اما خودت نبودی؛ چه اگر وجودت بودند هرگز از تو جدا نمی شدند.

مرگ، رها شدن از زنجیرها و پرواز در آسمان تنهایی است.

مرگ، آسان است برای آنکه پرواز را دوست بدارد و سخت است برای آنکه به خاک نشینی خو گرفته.

اللهم هون علینا سکرات الموت