بسم رب النور

گویند ققنوس در آتش می سوزد و از خاکسترش ققنوسی دیگر بر می خیزد.

انسان که عالم کبیر است، اگر از ققنوس بیشتر نباشد کمتر هم نیست.

انسانی که در دل آتش، جوهره خویش را پاس می دارد در انتظار تولد ققنوسی است که آواز رهایی می خواند.

رهایی از حدود ها، قیدها، گسست ها و پیوند به آسمان، پرواز و زیبایی ها.

آنکه در دل آتش فقط سوختن می بیند، خاکسترش به باد است و آنکه خود را برتر از سوختن می بیند، مولد حیات است.

انسان است که انتخاب می کند، بسوزد و خاکسترش به فنا رود یا بسوزد و ققنوس وار به رقص در آسمان در آید. 

از سوختن، گریزی نیست ولی چگونه سوختن را ما انتخاب خواهیم کرد.