آدمها هستند که خاطره ها را می سازند، نه عکس ها.عکسها فقط ثبت خاطرات هستند و راهی برای مرور آنها در بیرون از خود. و الا آفریننده خاطرات، هزاران راه دیگر برای مرور آنها خواهد داشت. 

پیوندمان با زمان‌ها و مکان ها و حوادث و احوال و شرایط خاص آن زمان و مکان،به سادگی شکل نگرفته که به سادگی نیز پایان پذیرد و فراموش گردد. مائیم که پدیده ها را شکل می دهیم، مائیم که آنها را ثبت می کنیم، مائیم که آنها را مرور می کنیم و مائیم که از مرورشان رنجور می شویم یا خشنود و یا احساسی مرکب از غم و شادی، رنج و راحت، وصل و فراق.


آدمی در گردونه این احساسات به ظاهر متضاد به دنبال وجه پایداری از خویش است که قرار بگیرد و باقی باشد.

 شاید برای همین است که عکسها را دوست دارد، چون گمان می کند رایحه ای از بقای خاطرات دارد،

 بقای خویشتن، 

بقای احساسات،

 بقای پیوندها،

 بقای زمان،

 بقای من من من... . کسی چه می داند! شاید خاطرات، همان وجهی از من باشند که من، از من، برای من ساخته ام.

سفری از من، در من و به من. و از آنجا که من، همیشه باقی است؛ خاطرات نیز همیشه ماندگار خواهند بود.

کل من علیها فان

 و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام