بسم الله الرحمن الرحیم 

راه رفتن در خاک،

شنا در آب،

پرواز در آسمان،

و رقص در آتش؛

تمام سفر انسان است در چهارسوی طبیعت.

خاک و آب و باد و آتش، اجزای طبیعت اند که مسخر انسانند.

هر سفری لوازم خویش را می طلبد:

راه رفتن، قدرت قیام می خواهد و عزم.

سباحت و شناگری، رها شدن می خواهد و توکل.

پرواز، دل کندن می خواهد و امید،

و رقص در آتش،

سوز می خواهد و عشق.

هر سفری را مقصدی است:

مقصد راه رفتن، پیمودن زمین است.

مقصد شناگری، یکی شدن با آب.

مقصد پرواز، درنوردیدن آسمان و دیدن افقهای روشن تر،

و مقصد رقصیدن در آتش، فنا است و فنا، خودش مقصد است... .

و فقط مردان مردند که سفر را برای سفر بخواهند.

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست.