روزی به خدا گفتم: رفیق من می شوی؟
خدا گفت: چرا که نه؟ همه حرفهایت را نزده می شنوم.
سپس گفتم: با من صمیمی می شوی؟
گفت: هروقت که همه حرفهایم را نزده، شنیدی یعنی با تو صمیمی ام.
آنگاه بود که فهمیدم دوست صمیمی، همه حرفهایش را نمی زند.
آنکه صمیمی است، در سکوت می گوید و می شنود.
چه گفت و گوی شگفت انگیزی!!!
 
                     
                         
                                         
                                             
                                             
                                             
                                            
دیدگاه خود را بنویسید