اگر نبودیم که زیر شانه های زینب کبری سلام الله علیها را بگیریم، جرعه ای آب برایش ببریم و اشک‌هایش را بنوشیم و مویه هایش را بنیوشیم،
هم اکنون تنهایش نمی گزاریم.
بعد از اربعین، قافله عشق تازه به خود آمده برای سوگواری...

به مدینه رهسپار است و باید سطر سطر این دیوان عشق را در دلها و قلبها بگمارد،
قرار است خبر دلاورمردان را به مادران دهد،
قرار است ام البنین به استقبال کاروان بیاید 

قرار است تازه عروسها را شال مشکی سوغات دهد،

قرار است سقاخانه بسازد و آب خیرات کند،

قرار است بر مزار پنهانی پیراهن صدچاک را بیندازد،

قرار است به رحمه للعالمین گزارش اجر رسالت را بدهد،

قرار است زینبیه ای به وسعت عالم بسازد تا آدم تربیت شود برای ظهور منتقم.

قرار است روضه ها جان بگیرد تا جان‌ها را زنده کند به اشک بر حسین علیه السلام.

از هیچ روضه ای نمی گذریم مگر آنکه آب حیاتی از آن بنوشیم تا با قافله عشق رهسپار باشیم تا روز موعود.