می خواستم جای خالی را پر کنم.

آسمان را ورق زدم و ستاره ستاره حروف آسمان را هجی کردم.

انتخاب‌های غلطم را با ابرهای سپید پاک کردم.

جانم را با آه تراشیدم.

سیاهی آسمان را با روشنایی راه شیری درنوردیدم. 

قلم مژگانم را با مرکب اشک آمیختم و بر دفتر آسمان نگاشتم: جای خالی حضرت ماه فقط با خودش پر می شود.

کسی چه می داند! شاید آه برای چنین روزهای مبادایی است که ماه نیست، اما آه هست.