آیینه ها میعادگاه قرار اند، قرار با خود.

آیینه ها را که می بینی، اول یاد خودت می افتی.

یاد لبخندها، اشکها، زیبایی ها و نقص هایت.

از همه مهم تر، یاد چشمهایت.

چشمها آیینه هایی هستند برای قرار.

 قراری با دوست، قراری با مادر، قراری با یار، قراری با خود.

کسی چه می داند! شاید چشم ها همان آیینه هایی هستند که مقابل عزیزانت گرفته ای تا نه تو را، بلکه خویش را بنگرند، این بار در تو.

آری! تو نیز آیینه ای.

صاف باش تا هیچ کدورتی در خود نبینند.

نورانی باش تا درخشش خود را در تو بنگرند.

مهربان باش تا لبخند مهر بر لبانشان بنشیند 

و عاشق باش تا عاشقت بمانند؛

به وقت قرار،

 به وقت درنگ،

  به وقت تو... .