معیشت ضنک یا همان زندگی سخت یعنی دنیایی پر از توقع.
یعنی زندگی لابلای سیم خاردار، خارهای خودت و دیگران.
از طرفی درگیر وجود ناقص خودت هستی، منی پر از گدایی، نداری، طلب خیر و احسان و توجه از دیگری، وجودی که برای سلام و لبخندی از دیگران له له می زند و با کوچکترین اخم و بی محلی از سویشان، بهم می ریزد.
از طرف دیگر هم خارهای دیگران تو را می آزارد. نقص، محدودیت، حسادت، بخل، بی محبتی، نامهربانی، بلد نبودن مهرورزی و هزاران عامل دیگری که نمی گذارد مهر و توجه دیگران به تو برسد.
و تو در میانه این خارها مچاله می شوی و می خواهی زندگی! کنی. اگر بشود نام زندگی بر این نفس کشیدن گذاشت.
به گفته آیه، این نوع سبک زندگی سیم خارداری ناشی از آن است که از یاد خدا روی برگرداندی. به وجه خلقی و محدودیت موجودات توجه کردی و وجه امری و وجودی آنها را که آیینه تجلی حق اند، ندید گرفتی. بجای آنکه طلبها و نیازها و نقصهایت را به درگاه خدا بری و از او طلب مهر و توجه و احسان و رفاقت و مجالست و موانست و صدق و آرامش کنی، همه این نیازهای ذاتی و طلب هایی که جز با او پاسخی ندارد، از دیگران خواستی.
از دیگران مهری بی دریغ خواستی و
ارحم الراحمین بودن او را ندید گرفتی.
از دیگران خواستی برایت نعم الرفیق باشند، اما نشد... .
از دیگران خواستی برایت
خیر جالس و جلیس باشند، اما همنشین خوب بودن کاری نبود که آنها بلد باشند... .
بدنبال رابطه ای گرم و صمیمی با دیگران بودی اما تنها اوست که خیر المستانسین است... .
از دیگران انتظار داشتی یادت کنند، هنگام گرفتاری و غیر آن، که آدمی دوست دارد کسی بی بهانه یادش کند، اما فقط اوست که خیر ذاکر و مذکور است... .
بدنبال صدقی بی ریا و نگاهی گرم و کلامی پر از عشق بودی، اما در خارستان وجود محدود و ناقص دیگران، نه در آسمان
اصدق الصادقین... .
اصلا ای انسان! تو عاشقی، عاشق آفریده شده ای. عاشقی که دوست دارد محبوب نیز باشد. نیاز ذاتی ات را به در خانه وجود محدودی چون خودت بردی که او هم، هم عاشق است و هم نیازمند محبوب شدن. اما ازین غفلت کردی، فقط خیر حبیب و محبوب است که جواب نیازت را می دهد... .
تو اسماء را ندیدی، وجه حقی موجودات را ندیدی، خدا را ندیدی، مهر مادرت را از او ندانستی، لبخند گل را شعاعی از مهر او ندیدی، لطافت باران را از لطف او ندانستی، گرمای دستان پدر را تابش توجه خدا ندیدی، تو اسماء را دیدی و روی برگرداندی و برای رسیدن به سرچشمه مهرها و لطف ها و خیرها و احسانها بجای آنکه سر به آسمان کنی سر در خاک زمین فرو کردی!!!!
عجب! چه دنیای سختی و چه زندگی پرفشاری. از طرفی همه خواسته ها و طلبها و آرزوهایت به حق است، از طرفی در کویر جوابها بدنبال آبی!
خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک و اجدب المنتجعون الا من انتجع فضلک بابک مفتوح للراغبین...
الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق... .
آیا وقت آن نرسیده که قلبت برای ذکر خدا خاشع شود و حیاتی پر از زندگی و شور و مهر و نشاط و صمیمیت و رفق و انس داشته باشی؟!!!
انتخاب با توست، یا سر به آسمان می کنی و همه نیازهایت را به آستان ربوبیت ش می بری و یا سر به تیره خاک می گذاری و در خارستان نیازها از سویی و نقصها از دیگر سو چون موش کوری
این سو و آن سو می دوی!!!
دیدگاه خود را بنویسید