دانه های برف، چون تسبیحی سفید  که در دست ملکوت می چرخد و از آسمان آویزان باشد بر زمین می بارد.

و دانه دانه ذکر، از نردبان تسبیحی معطر به نفسهای انسان بالا می رود،

تا در موعد ملاقاتشان با یکدیگر مرغ اجابتی آمین گوید.

از یکسو برف مشتاقانه و با وقار راهی زمین است و از سویی ذکر امیدوارانه و با احساس در جاده تسبیح، مسافر آسمان.

کسی چه می داند!

شاید این سفر دو سویه و اشتیاق دو جانبه برف و تسبیح، نمادی از انالله و انا الیه راجعون است که یکی در قوس نزول، حامل ملائکه آسمان است و آن یکی در قوس صعود، حامل قلبی که عرش خداست.


چه کسی می داند که دانه های برف چه بر سرشان می آید جز قلبی که تسبیح گوی، مسافر آسمان است؟ 

دانه های برف و ذکر، دو وجه یک حقیقت اند؛

تا زمین به آسمان وصل باشد،

تا خاک زمین چون ابرها سپید باشد و آسمان بلند چون زمین، پر از ستاره ذکر.