گرچه بارها گفته اند و شنیده ایم که رفیق، کسی است که در روزهای سخت کنارت باشد، اما باورم این است که بهترین رفیق کسی است که هم روزهای خوشی کنارت باشد و هم روزهای سخت.
برخی آدمها فکر می کنند وقتی فلانی مشکلی دارد به او سر بزنیم و احوالی از او بگیریم و کمکی کنیم. واقعا هم از کمک در روزهای سخت و مشکل دریغی ندارند. ولی چنانند که اگر روزهای آسایش و تنعمی داشته باشی سراغت را نمی گیرند، دلیل شان هم این است که نمی خواهیم مزاحمت شویم. سرش به زندگی اش گرم است، چه نیازی به من دارد؟!! اینها فقط نیاز را در روزهای سخت می بینند، غافل از آنکه اگر کسی در روزهای خوشی کنارت نباشد، حالت را نپرسد، با تو نخندد، از لبخند تو دلش غنج نرود، چای قند پهلو زیر سایه درختی برایت نریزد، از خاطرات شیرینت نشنود، با موفقیت هایت او نیز آرام نگیرد و آرامش تو را ثبت و ضبط نداشته باشد، نگاه و کلام و امید و آرمان و حساسیت ها و بایدها و نبایدها و شوخی ها و جدی های تو را در وقت خوشی و آرامش نبیند و نداند و بیگانه باشد، چگونه می تواند در روزهای سخت و ناخوشی به تو کمکی کند، در حالیکه هیچ یک ازین بالا و پایین های شخصیت ت برایش روشن نیست؟!
قبول دارید افرادی که فقط در روزهای سخت و هنگام مواجهه با مشکل حال دلت را می پرسند مثل ابزاری هستند برای رفع حاجت؟ در حالیکه آدمها بیشتر از آنکه به ابزار نیاز داشته باشند به دلها نیازمندند. دلهایی که با خوشیها و ناخوشی های دلشان متلاطم شوند.
روزها می گذرند، مشکلات می آیند و می روند، ابزارها هستند و نیستند، اما آنچه در گذر ایام می ماند، دلهای بهم نزدیک است. آنهم نه فقط در ناخوشی... .
دیدگاه خود را بنویسید