قلب، حریم شخصی است. چیزی شبیه حرم است. فقط محرم ها می توانند به آن نزدیک شوند تا صدای نقاره هایش را بشنوند.

گوش هر نامحرمی لایق شنیدن طنین آن نیست.

باید با قلب و نت های زیر و بم ش آشنا بود تا بتوان صدایش را شنید و فهمید؛ صدای گریه اش، نجوایش، زمزمه اش، مناجاتش، فریادش، سرودش، قهقهه اش و حتی سکوتش.

ارزش آدمها به تعداد قلبهای محرمی است که صاحبان آنها اجازه نزدیک شدن به قلبها را داده و آنها را در قفس فاصله ها محبوس نکرده اند. 

اگر ارزش آدمی به محرمیت با قلبها نیست، به چیست و نشان آدمیت کدام است؟