سنگ ها هم احساس دارند، می گریند.
مگر چشمه ها، اشک سنگها نیستند؟
از شوق، فراق، غم یا شادی می گریند.
شوق تولد آب،
فراق تشنه ای در جستجوی آب،
غم تشنگان به آب نرسیده،
و شادی وصال آب و تشنگان آب.
سنگها هم دلی دارند و دلبری، دلبرشان آب است و دلشان به آن بند.
سنگها هم دل نازکند، اگر از آب دور باشند سخت و خارا می شوند و اگر در جوار دلبر آرمیده باشند، آرام و نرمند.
سنگها هم می شنوند، می بویند، می گویند، می بینند.
صدای آب، بوی آب، کلام آب و روی آب را.
ای قلب! از سنگ بیاموز رسم دلدادگی را!
دیدگاه خود را بنویسید