کتابها، حامل سخنان کسانی هستند که در زمانه خویش تنها بوده اند.
یاد این غزل افتادمقدر اهل درد صاحب درد میداند که چیستمرد صاحب درد، درد مرد، میداند که چیستهر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ماحال تنها گرد، تنها گرد، میداند که چیسترنج آنهایی که تخم آرزویی کشتهاندآنکه نخل حسرتی پرورد میداند که چیستآتش سردی که بگدازد درون سنگ راهرکهرا بودست آه سرد، میداندکه چیستبازی عشقست کاینجا عاقلان در شش درندعقل کی منصوبهٔ این نرد میداند که چیستقطرهای از بادهٔ عشقست سد دریای زهرهر که یک پیمانه زین میخورد، میداند که چیستوحشی آنکس را که خونی چند رفت از راه چشمعلت آثار روی زرد میداند که چیست وحشی بافقی
حال تنها گرد، تنها گرد می داند که چیست...ما تنهاییم، چه بدانیم چه ندانیمهمه انسانها حامل کتاب تنهایی خویشند، برخی نگاشته اند، برخی نه...
دیدگاههای بازدیدکنندگان
طه
651 روز پیشیاد این غزل افتادم
قدر اهل درد صاحب درد میداند که چیست
مرد صاحب درد، درد مرد، میداند که چیست
هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
حال تنها گرد، تنها گرد، میداند که چیست
رنج آنهایی که تخم آرزویی کشتهاند
آنکه نخل حسرتی پرورد میداند که چیست
آتش سردی که بگدازد درون سنگ را
هرکهرا بودست آه سرد، میداندکه چیست
بازی عشقست کاینجا عاقلان در شش درند
عقل کی منصوبهٔ این نرد میداند که چیست
قطرهای از بادهٔ عشقست سد دریای زهر
هر که یک پیمانه زین میخورد، میداند که چیست
وحشی آنکس را که خونی چند رفت از راه چشم
علت آثار روی زرد میداند که چیست
وحشی بافقی
سیده طه
651 روز پیشحال تنها گرد، تنها گرد می داند که چیست...
ما تنهاییم، چه بدانیم چه ندانیم
همه انسانها حامل کتاب تنهایی خویشند، برخی نگاشته اند، برخی نه...