من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمی می کشم از برای تو

چه کسی بود در این عالم که مرا از همنفسی فرشتگان کشاند تا این خرابات؟

چه کسی بود که یک نفسش، گیراتر از نفسهای همه ملائکه بود؟

چه کسی است که جذبه نگاهش از کشش آسمانها سنگینتر است؟ 

چه کسی بود صدا زد سهراب؟

آشنا بود صدا، مثل هوا با تن برگ.

فقط یک نفر میتوانست ما را زمینگیر این سیاره رنج کند و آن هم خود عالی و من برتر ماست.

هم او که پا در زمین دارد و سر به آسمان،

برای پرواز باید زمینی باشد و برای اوج باید حضیض خاک را با بالهای خویش بساید تا هرگز تمنای برگشت نکند.

من تکامل یافته ماست که ما را به خود می خواند تا از بهشتی که به ما داده اند چشم پوشیم و بهشت جاودان خویش را بسازیم.

و این شدنی نیست؛ مگر در زمین.