بایگانی نوشته‌ها

دفتر خاطراتم را گم کردم

08 دی 1403

در من و دلنوشته هایم

دفتر خاطراتم کو؟

سیده زهرا طه حسینی

عروسک اضافی

07 دی 1403

در من و دلنوشته هایم

عروسک‌ها اضافی هستند، حتی یک دانه اش

سیده زهرا طه حسینی

زاویه دید

07 دی 1403

در من و دلنوشته هایم

کجا ایستاده ایم و از چه منظری می نگریم؟

سیده زهرا طه حسینی

دنیای شلوغ

05 دی 1403

در من و دلنوشته هایم

سیده زهرا طه حسینی

عکسهایت را به دیوار قلبم می آویزم

04 دی 1403

در من و دلنوشته هایم

سیده زهرا طه حسینی

امروز و فردا

03 دی 1403

در من و دلنوشته هایم

فردا و فرداها حاصل امروزهایمان هستند

سیده زهرا طه حسینی

دیگر نمی گذارم قلبم بشکند

02 دی 1403

در من و دلنوشته هایم

عامل شکستن قلب چیست؟ چون شکستنی است یا...

سیده زهرا طه حسینی

اگر دوباره مادر شوم

01 دی 1403

در من و دلنوشته هایم

سیده زهرا طه حسینی

شب هایم را به تو می سپارم

29 آذر 1403

در من و دلنوشته هایم

پاییز! ای سلطان شبهای شورانگیز! خداحافظ ...

سیده زهرا طه حسینی

بادکنک هایم تمام شدند

28 آذر 1403

در من و دلنوشته هایم

هر آرزوی دست یافتنی اما ناپایدار، بادکنکی است که می ترکد و پوچی اش هویدا می گردد

سیده زهرا طه حسینی